#غرور_و_عشق_و_غیرت_پارت_136

انقدر محکم فرمون و فشار میداد ، که دستش سفید شده بود . جرعت نداشتم
جیک بزنم ، میدونستم هر حرفی از طرف من مساوی با مرگم ، پس ترجیه دادم
ترسم و با فرو کردن ناخون های بلندم توی دستم خالی کنم . به سمت طرقبه میرفت
، احساس میکردم یکم از اون حالت در اومده ، واسه همین به خودم جرعت دادم
وازش پرسیدم:
-کجا داریم میریم؟؟
انقدر سریع به طرفم برگشت که هم گردن و اون صدا داد هم من محکم رفتم تو
شیشه کنارم .
با چشای به خون نشسته نگام میکرد، خودم نمیدونستم چی انقدر عصبانیش کرده
، یک مزاحم؟ ماشین و نگه داشت ، به سر در رستوران نگاه کردم ، رستوران فردیس
پشت سرش از ماشین پیاده شدم وبه سمت رستوران رفتیم . بعد از سفارش زل زد
تو صورتم ، آب دهنم وقورت دادم و از ترس لبخندکجی زدم.
-یک بار بهت میگم واسه همیشه تو گوشت فرو کن) این اصولا عادت داشت اول
تهدیداش و با تو گوشت فرو کن شروع کنه( اگه یک بار دیگه سر ساعتی که بهت

گفتم اومدی پایین یا هر جا دیگه که هیچی ولی اگه نیومدی و اتفاقاتی نظیر امروز
افتاد ، چند روز و واست زهر میکنم . این و دارم جدی میگم.
عصبی شدم ، ترس و کنار گذاشتم واخمام و توهم کشیدم:
-من و تهدید میکنی؟ هه مثلا اتفاقات امروز چش بود ، اصلا ببین قرار بود تو کارای
هم دخالت نکنیم ، به تو چه ربطی داره یکی قصد آشنایی با من و داره اینش دیگه
به....
انقدر سریع از جاش بلند شد که بقیه حرفم و خوردم دستم وگرفت و از تخت کشید
پاین ، کفشام و پام کردم و واسه اینکه آبروم نره سعی کردم لبخند بزنم تا کسی
نفهمه این دستی که روی بازوهام داره از درد نفسم و میبره. به سمت پشت
دستشویی رفت.
کمرم و با دیوار یکی شد .
-چته وحشی بازی درمیاری ، آبرومون رفت ، اصلا تو به درک آبرو نداری ، من که دارم
. ول کن دستم شک.....
صورتش فقط 6سانت با صورتم فاصله داشت و خود به خود از این همه نزدیکی لال

romangram.com | @romangram_com