#غرور_و_عشق_و_غیرت_پارت_119
، صدای نفساش میومد . دستش رفت سمت چادرم و آروم بالا زد. نگاش که به
چشای اشکیم افتاد اخماش رفت توهم ولی گریم وبه روم نیاورد.
-من از اول بهت گفتم من باهمه شوهرای دیگه فرق دارم ، نمیتونم باهات مثل یک
همسره عاشق باشم ، چون اعتقادی ندارم و از نظرم هیچ دختری لیاقت عشق نداره.
سعی نکن خودت و عذاب بدی ، تو تا یک سال فرصت داری عاشقم کنی ، دلبستم
کنی ، میدونم نمیشم ولی شرطی که کنار دریا باهات بستم ، نمیگم کمکت میکنم ،
خندید چون بدبخت میشم ، همه ی زندگیم و باید بهت بدم بعد.
خندیدم . اونم خندید.
-خوب میگن بعد عقد داماد باید چیکار کنه ، یک آهنگم هست که میخونن .
با کنجکاوی منتظر بودم که بگه وقتی نگام به چشای شیطونش افتاد از خجالت قرمز
شدم .
این پسر یک تختش کم بو د، از یک طرف میگه هیچ حسی بهت ندارم و من ومثل
خواهرش میدونه ، از یک طرف میخواد ببوسم ، سرش و نزدیک آورد ولی من خودم
وعقب کشیدم ، با شیطنت خندید و بیشتر خودش و جلو کشید خودم وعقب تر
کشیدم ، تقریبا رو مبل از پشت افتاده بودم ، خودشو روم خم کرد ، دستاش و دو
طرف سرم گذاشت و صورتش و نزدیک صورتم آورد -معنی این کارات چیه ؟ پاشو
خندید:-میخوام زنم وبدون هیچ قصدی ببوسم .
بیشعور بدون هیچ قصدی ، بگو میخوام سو استفاده کنم .
-زشته پاشووووووووو
راستش هم دلم میخواست ، هم دلم نمیخواست ، هم حرصم گرفته بود هم خجالت
میکشیدم واسه همین هی رنگ عوض میکردم.
یکم خودشو عقب کشید و با خنده نگام کرد:
-تو چرا عین آفتاب پرست هی رنگ عوض میکنی ؟؟؟
سرش و آورد پایین تر محکم زدم تو سینش ولی انگار از نظر من محکم بود از نظر
اون نوازش.
-آرتام فقط 8ثانیه وقت داری از روم پاشی وگرنه....
-وگرنه ؟؟؟؟
-دونه دونه موهات وبادستای خودم میکنم ، بعد لباسات و پاره میکنم بعد..
romangram.com | @romangram_com