#غم_نبودنت_پارت_177


خندید و بقیه هم باهاش خندیدن.

_دستمو ول کن.

بهمن_نگفتی چه نسبتی باهاش داری؟بابا خوشم اومده ازت..

نگاه امیر هنوز میخ منو دستای این پسره بود.

بابای امیر اشاره به من کرد و گفت_غزل جان ..نامزد امیر.

با گفتن این حرف دستای پسره از دور مچم باز شد و همه نگاه ها سمت من چرخید.

همه دست زدن و هورا کشیدن.

اروم با قدمای لرزونی رفتم و کنار امیر ایستادم.

امیر دستش و انداخت دور کمرم و لبش و اورد کنار گوشم و گفت_ادم نشدی نه؟امشب ادمت میکنم..عزیزم.

و کنار لاله گوشم و ب*و*سید.

صدای جیغ دخترا اومد و دوباره دوباره پسرا..

از ترس به خودم میلرزیدم.خدایا..چه کار کنم امشبو؟؟

امیر رفت پیش دی جی و یه اهنگ بهش گفت تا بذاره..قیافه متعجبه پسره نشون میداد اصلا انتظار شنیدن همچین اهنگیو نداشته مخصوصا که بعدش یه نگاهی به من انداخت..ولی اروم سرش و تکون داد.مگه چی درخواست داده بود؟

همه رفتن و نشستن و فقط من و امیر وسط ایستاده بودیم.

نگاه امیر چشماش همه یخ زده و بی تفاوت بود.

صدای اهنگ پیچید توی سالن بزرگ ویلا.یه اهنگ نیمه رپ که خواننده هاش یه دختر و پسر بودن.قبلا خیلی گوشش میدادم ولی اخه..متن شعرش..منظورش چیه؟

امیر دستش و انداخت دور کمرمو و منم مجبور شدم دستامو حلقه کنم دور گردنش..

قلبم تند تند میزد.

اولش صدای دختره بود.خیلی قشنگ میخوند.اون موقع ها که گوشش میدادم یاد خودم میفتادم.

ملانی_بارون بارید..تو بارون اشکای چشامو ندید

گرمی شونه هاشو ازم گرفت من موندم و یه تب شدید

من تنهام تو که قهری باهام نمونده تو سینت عشقی برام حالا من اسیر فاصله هام..

بهم زدی عشقتو با من تصمیمتو گرفتی نامرد حالا من هنوز چشم برام..

حرفای دختره حرفای خودم بود که اون موقع از دوری امیر همش رو زبونم بود..

صدای خواننده پسره پیچید تو سالن.

علیشمس_خیلی م*س*تم..من تو فکر توام و تو تو ب*غ*ل یکی دیگه ولو ولی عیبی نداره اصلا

خودمم خسته شدم بسکه به هر سازی که زدی هی میر*ق*صم

راستشو بخوای طاقتی نمونده برام

romangram.com | @romangram_com