#غم_نبودنت_پارت_122


_اروم باش..حرف بزن ببینم..همه خوبن افسون؟اره؟

سرش و اروم تکون داد..وای خداروشکر..قلبم ایستاد..

فراز_شما دوتا دختر امروز چتونه؟چرا با گریه اومدین اینجا؟

افسون سریع نگاهم کرد و گفت_گریه کردی؟چرا؟

_میگم واست..اول تو بگو چی شده؟

نشست رو کاناپه و منم کنارش نشستم.فراز واسه افسون هم نسکافه داغ اورد و مجبورش کرد تا همشو بخوره و اونم تا ته لیوان و دراورد که باعث خنده منو فراز شد..

فراز_حالا حرف بزن ببینم..

افسون_دیگه خسته شدم..دیگه نمیتونم با مهرداد بمونم..





فراز_باز چرا؟این جمله رو من هفته ای سه بار از تو میشنوم..

افسون یه چشم غره وحشتناک به فراز رفت که اونم گفت_خو چیه الکی هی به اون بدبخت گیر میدی.مشکلت باباشه اون پسر چه گ*ن*ا*هی کرده؟

افسون_گ*ن*ا*هش باباشه..

بعدم با گریه گفت_امروز خونشون بودم.خیر سرم هردومون از کارمون زدیم که امروز برسیم واسه نهار اونجا.ترافیک بود دیر رسیدیم باباش هرچی از دهنش دراومد بارمون کرد.بخدا سرمو نیاوردم بالا حتی تو چشماش نگاه کنم خوده مهرداد عصبانی شد گفت پاشو بریم.منم اومدم بیرون.تو ماشین گریم گرفت و مهرداد گفت گریه نکن بحثمون شد و منم گفتم بیاردم اینجا.خسته شدم دیگه نمیتونم طاقت کنم.

_افسون جان تو همه خونه ها از این بحثا هست.

افسون_یعنی چی؟من یه عمر قراره با این خونواده زندگی کنم..تا کی قراره از این بحثا با باباش داشته باشم؟

فراز_انتظارت از مهرداد چیه؟بایسته تو رو باباش؟

افسون_نه..ولی یه فکری بکنه دیگه؟چمیدونم باهاش صحبت کنه ببینه مشکلش چیه؟

فراز_با اینکه نمیشه اخلاقای یه پیره مرده 60_70 ساله رو یه شبه تغییر داد ولی باشه..من با مهرداد حرف میزنم که با باباش صحبت کنه..حله دیگه؟

افسون که حرفی نزد مهرداد یه نگاه به دمه در انداخت و بلند داد زد_خانم منشی..مریض بعدی

منو افسون یه نگاه به هم انداختیم و زدیم زیر خنده..

فراز_والا..از صبح که چشمامو باز کردم مراجع کننده داشتم..دخترای زرزرو..

بلند شدیم و افتادیم به جونش و اونم ادای جیغای دخترارو درمیاورد..

خوب که از خجالتش دراومدیم زنگ زدیم به توکا که اماده شه بریم دنبالش.

سه تامون و برد بیرون و تا شب ور دلش بودیم.

خیلی خوب بود.اگه همونجوری میرفتم خونه حتما غمباد میگرفتم.حرفای فراز چشمامو روی خیلی چیزا باز کرد و باعث شد عاقلانه تصمیم بگیرم.

شب هم افسون اومد پیشم.

بابا قلبش درد میکرد.فرانک براش گل گاو زبون درست کرد.بهش دادم خورد و قلبش و ماساژ دادم.روی سینشو ب*و*سیدمو گفتم_پیر مرد زودی خوب شو دیگه..ب*و*سیدمش برات.

romangram.com | @romangram_com