#قلب_های_شیشه_ای_پارت_55

- میخواید چیکار کنید؟ دنبال شماره کی میگردید ؟ یه ساعته دارید لیستتون رو چک می کنید.

دوباره لیست رو نگاه میکنم و میگم: دنبال یه نفرم که کمکم کنه.

-خوبه

- چی خوبه؟

- اینکه حداقل اجازه میدید کسی کمکتون کنه.

چیزی نمی گم… اجازه میدم قضاوت بشم…

- من میتونم کمکتون کنم؟

سرم رو از گوشی بلند میکنم و به مهندس نگاه میکنم کاملا جدیه … یعنی کمکش رو بپذیرم؟

- یه نفر رو میخوام که برام وسایل درمونگاه رو بخره . همه چیزایی که دزدیده شده. شما کسی رو میشناسید؟

مهندس چند قدم برمیداره و فکر میکنه … بر میگرده و چشمش رو ریز میکنه و جدی میگه: چرا میخوای این کارو بکنی؟ چرا؟

- کسی رو میشناسید؟

عصبی میشه ولی بازم با خونسردی بهم نگاه میکنه و میگه: چراشو بدونم تا اخرش هستم و کمکت میکنم.

- سیدا باید استراحت کنه. میشه بگید بره خونه؟ بعد حرف میزنیم.

می بینم که میره پیش دامون و سیدا و چی میگه رو نمی فهمم … سیدا بلند میشه و میاد و میگه: ما داریم میریم . بازم اگه کاری داشتید ما هستیم. دوست داشتم میو مدید خونه ما ولی مهندس میگه این جا راحت ترید.


romangram.com | @romangram_com