#قلب_های_شیشه_ای_پارت_26
دنبال مهندس وارد خونه شدم… مهمون نوازی این قوم واسم خیلی عجیب بود … برخلاف ما که حتی از همدیگه هم خسته بودیم اینا واسه ی غریبه ها هم جون میدادن وای به حال اشناها.
توی جمع دوستانه خانواده دامون خیلی بهم خوش گذشت … از احترامی که به مهندس می گذاشتن تعجب می کردم… توی نگاه و رفتارشون نوعی احترام بود مثل احترامی که یه کوچیکتر برای بزرگترش قائله.
لیست وسایلی که میخواستم رو برای دامون نوشتم و قرار شد تا شب برام تهیه کنه… واقعا ازشون ممنون بودم…غروب بود که برگشتم خونه البته مهندس تا جلوی خونه همراهیم کرد… تمام روز متفکر و با اخم به من نگاه می کرد…
جلوی خونه که رسیدیم کارتی به طرفم گرفت و گفت: این شماره منه. توی هر ساعت از روز که مشکلی براتون بوجود اومد تماس بگیرید.
کارت رو ازش گرفتم… من به کمک کسی نیاز نداشتم … میخواستم خودم مشکلاتمو حل کنم … کارت رو توی دستم فشردم و گفتم : ممنون ولی من از پس خودم برمیام.
عصبانی شد با صدای کمی بلند و جدی گفت: شما اینارو نمی شناسید. شاید هرجای دیگه بودید نیاز به کمک نداشتید ولی اینجا با تمام نقاط دنیا فرق می کنه. انقدر یکدنده نباشید.
ناخواسته ازش ترسیدم ولی نذاشتم از نگاهم ترس رو بخونه.
- فکر نمی کنم دیگه مشکلی درست بکنن .
پوف عصبی کشید و گفت: حرف زدن با شما و متقاعد کردنتون خیلی سخته. به هرحال اگه مشکلی بود حتما تاکید می کنم حتما زنگ بزنید.
باشه زیر لبی گفتم .
با صدای ارومی که خبری از عصبانیت لحظه قبل نداشت گفت: من برای خودتون می گم . من به استاد مظاهر قول دادم، قول دادم که حمایتتون کنم.
خداحافظی کرد و رفت و من توی شک تغییر صد و هشتاد درجه ای و لحظه ای مهندس بودم… اون چیکاره این روستا بود؟ چرا خودش رو سوپرمن میدونست و میخواست به همه کمک کنه؟ استاد مظاهر رو از کجا میشناخت ؟ با هزاران سوال بی جواب وارد خونه شدم و در رو بستم.
توی درمانگاه نشستم و با لپ تاپم مشغولم … به لطف انتن دهی موبایل میتونم با سرعت پایین به اینترنت وصل بشم… بازم جای شکر داره که میتونم ایمیلامو چک کنم… اون فردی که اجیر کردم کم و بیش اطلاعاتی رو که میخوام هفتگی برام ایمیل می کنه … دیگه از اب خوردنشون هم اطلاع دارم… با دیدن و شنیدن اتفاقا درسته که عذاب می کشم ولی من به عذابی که می کشم احتیاج دارم…
چند روزی می گذره ولی کسی به درمانگاه مراجعه نکرده… مطمئنم که مردم از ترس ایرج خان برای درمان نیومدن…
romangram.com | @romangram_com