#قلب_های_شیشه_ای_پارت_118

هرگز مرنج از آنچه به شعرم نهفته است

شايد نبوده قدرت آنم كه در سكوت

احساس قلب كوچك خود را نهان كنم

بگذار تا ترانه من رازگو شود

بگذار آنچه را كه نهفتم عيان كنم

تا بر گذشته مينگرم

عشق خويش را

چون آفتاب گمشده مي آورم به ياد

مي نالم از دلي كه به خون غرقه گشته است

اين شعر غير رنجش يارم به من چه داد

اين درد را چگونه توانم نهان كنم

آندم كه قلبم از تو بسختي رميده است

اين شعر ها كه روح ترا رنج داده است

فريادهاي يك دل محنت كشيده است


romangram.com | @romangram_com