#قلب_های_شیشه_ای_پارت_103

نگاه عاقل اندر سفیه ای بهش میندازم ولی چیزی نمیگم… این زخم و جراحت این درد نمی تونه فقط با خوردن به زمین ایجاد شده باشه…

مهندس: گلبهار مطمئنی که خورده زمین؟

دختر که الان فهمیدم اسمش گلبهاره گفت: نه مهندس راست میگم.

ترس توی نگاه و کلامش رو می خوندم… رو به مهندس و بقیه گفتم: میشه بیرون صحبت کنید؟

مهندس موافقت کرد و همگی از اتاق رفتن بیرون… مهندس در اتاق رو بست. روی زن که دراز کشیده بود خم شدم و گفتم: خانم کجاتون درد میکنه؟

زن به پای چپش اشاره میکنه…

لباسش رو میدم بالا که جیغش در میاد… ممکنه پاش شکسته باشه… با احتیاط بقیه لباس رو می دم بالا… پاش پف کرده و کبود شده…پس بگو چر نمی تونست راه بره …دستگاه عکسبرداری که توی درمونگاه نداریم … باید منتقل بشه شهر… یه مسکن قوی تزریق می کنم و اقدامات اولیه رو انجام میدم… زن با تزریق مسکن اروم تر شده … شکستگی های سرش عمیق نیست… سرش رو بخیه میزنم و خونمردگی ها رو پاک میکنم… میگم: این شکستگی ها و زخم ها مال افتادن نیست. کتک خوردید درسته؟

زن با نگرانی میگه: نه خانم دکتر کتک برای چی؟

- نمی خواد بترسی کسی نمی تونه بهت اسیب بزنه به من راستش رو بگو.

زن سکوت میکنه … میگم: مجبورم به کلانتری اطلاع بدم.

زن دستم رو میگیره و با التماس میگه: پلیس نه خانم دکتر. آره کتک خوردم از شوهرم.

- چرا؟ چرا کتکت زد؟

- بخدا حق داشت خانم دکتر. مشکل خودمونه حلش میکنیم. تورو خدا کسی چیزی نفهمه.

حق داشت؟ شوهرش حق داشت که کتکش بزنه و دستش رو بشکنه؟ … نمی دونم این چه حق دادنیه ؟ این چه مشکلیه که با کتک حل میشه؟


romangram.com | @romangram_com