#قبل_از_شروع_پارت_88
لادن از خنده، شونه هاش تکون می خورد. مرد با غرغر سر جاش نشست. تا آخر فیلم صحبت کردیم. البته کمی آروم تر. خودم حق رو به مرد می دادم ولی یه جمله ی معروفی هست که میگه «افسوس که من این طرف قضیه ام!»
مشغول قدم زدن توی خیابون انقلاب بودیم. لادن چند تا کتاب می خواست. من هم از خدا خواسته برای این که کمتر به کار دو روز پیش آدلان فکر کنم، همراهش اومدم؛ که سر راه یه فیلمی هم ببینیم. از اون روز تا الان نه تماسی گرفته. نه من حالش رو از نیکا پرسیدم و در بی خبری کاملم. البته دو روز هم مدت زیادی نیست.
لادن از پشت ویترین کتاب ها رو نگاه می کرد و از ادا و اطوار لب و چشم هاش می فهمیدم، چیزی پیدا کرده یا نه! یهو چشم هاش برق زد و پرید توی مغازه و من رو هم با خودش کشید؛ که هیچ وقت از این حرکتش خوشم نمی اومد. یه کتاب روانشناسی انتخاب کرد که ناخودآگاه من رو به یاد حامد انداخت و با خودم گفتم «بعدا بهش زنگ می زنم».
موقع برگشت لادن بهم گیر داد و مجبور شدم کمی از اتفاقات اخیر رو براش بگم. همون قدر هم برای سبک شدن خیلی بهم کمک کرد.
وقتی رسیدم، همه مشغول خوردن شام بودند. حتی نیکا هم که این روزها سرش خیلی شلوغ شده بود و تقریبا نایاب شده بود، پشت میز نشسته بود. سریع لباس عوض کردم و دست هام رو شستم. با این که ساندویج خورده بودم ولی هنوز گرسنه م بود. شام زرشک پلو بود و عطر خوبی هم داشت. عمه نگاهی به من انداخت و گفت:
- دست هات رو شستی؟
از سوالش خنده ام گرفت و گفتم:
- بله.
نگاهش هنوز روی آرایش صورتم بود. از همون اول هم منظورش رو فهمیده بودم. با شوخی گفتم:
- همه که مثل شما خوشگل نیستند، مجبورند آرایش کنند.
سعی کرد جلوی خنده اش رو بگیره و مشغول خوردن شد.
نیکا با آرنج به من زد و گفت:
- چه خبر شده؟ امروز خوش اخلاقی؟
-من کی خوش اخلاق نبودم عزیزم؟
-نه بابا! یه چیزی هست.
-تو توی خونه چی کار می کنی؟
-دارم از آخرین روزهای مجردیم ل*ذ*ت می برم.
-نه که قراره بری خونه بخت، قالی گل بندازی و مس بسابی!
-همین بده که نمی دونم قراره چی کار کنم.
خانوم توی گفت و گوی ما افتاد و گفت:
- هر کاری که دوست داشتی. فرشید بهترینه...
و با عشق به صورت نیکا خیره شد. سرم رو پایین انداختم و مشغول خوردن شدم.
نیکا: این زن داداش ما قرار نیست بیاد ببینه خواهر شوهر عزیزش داره چه غلطی می کنه؟
خانوم: سر آرمان خیلی شلوغه. دو سه روز مونده به جشن خودش رو می رسونه. نگران نباش.
romangram.com | @romangram_com