#گریان_تر_از_گریان_پارت_116
یعنی کسی تولدم یادش هست ایدا هرسال به یه طریقی برام یه تولد مهیج راه مینداخت ولی امسال اون دیگه نبود.
روی روز تولدم حساسیت زیادی داشتم نه اینکه کادو برام مهم باشه ها نه اصلا اینطور نیست ولی دوست دارم نزدیکام حتما تولدم یادشون بمونه.در هر صورت روز تولد یکی از مهمترین روزای زندگیه هر انسانه.
لباسامو در اوردم یه شلوار جین مشکی به همراه یه بلوز استین سه رب کالباسی رنگ که حالتش گشاد بود پوشیدم موهامم بالای سرم جمع کردم و یه قسمتشم به صورت ریخته رها کردم.
دمپایی های روفرشی مشکیمو هم به پام کردم...توی اینه نگاهی به خودم انداختم راضی بودم یه رژ مایع نارنجی خیلی خوشرنگ هم زدم.
لباسام ساده ولی در عین حال شیک بودن..بالاخره دل از اینه کندم.گوشیمو برداشتم و راهی پایین شدم.
به محض اینکه روی مبل کنار مارال نشستم تلفنم به صدا در اومد.
صنم بود عذرخواهی کوتاهی کردم و به اشپزخونه اومدم:
romangram.com | @romangram_com