#گندم_پارت_98

گندم-من اصلا آبروندارم!

-یه باردیگه این مزخرفا ازدهنت دربیاد هرچی دیدی ازچشم خودت دیدی فهمیدی؟

گندم-گم شو کثافت!

تااینوگفت همچین بازوش روفشاردادم که جیغ کشید ونشست روزمین!

یه لحظه به خودم اومدم وبهش گفتم:

-بلندشوبریم تو اگه مشکلی برات پیش اومده بازبون خوش بگوتا یه فکری براش بکنیم پاشوبریم!

بلندشد وهمونجور که بادست دیگه ش بازوش روگرفته بود گفت:

-احمق دستم شیکست!

-تقصیرخودته!بیابریم تو!

گندم-اگه نذاری برم جیغ می کشم!

-داری دیگه ازشوربدرش می کنی بیابریم!

اینوگفتم ودستش روکشیدم ببرم خونهه که شروع کرد جیغ کشیدن وکمک خواستن منم یه سیلی محکم زدم توصورتش! کامیارم ازماشین پریدپایین اصلامونده بودیم این گندم گه هیچ وقت کوچکترین حرف بدی ازدهنش بیرون نمی اومدچرا اینطوری شده!

کامیاریه اشاره بهم کرد که جلوخودموبگیرم اونقدر عصبانی بودم که نفهمیدم چیکارکردم اصلادست خودم نبودازدست خودم عصبانی بودم !

برگشتم به گندم که صورتش روتودستاش گرفته بود وآروم گریه میکرد نگاه کردم ازخودم بدم اومد!


romangram.com | @romangram_com