#گندم_پارت_8
-خب بعدش؟!
کامیار-همین دیگه!
-دیگه چی شد؟!یعنی بعدش چی شد؟!
کامیار-بعدش دیگه زهرمار شد!دردبه جون گرفته توکه می گفتی اینکارا بدوزشته!
-اِه...!گم شو!بگودیگه!
کامیار-بعدش دیگه بابام زدبه سبک میکل آنژولئوناردوداوینچی وازاون وریه راست رفت طرف پیکاسوآخرشم داشت درموردسبک
کمال الملک تحقیق می کرد که من دیگه خوابم گرفت ورفتم تواتاقم ونفهمیدم کار به کجاها کشید!
-جون من یه بار منو ببر به این بحث گوش بدم!
کامیار-بدبخت برو به میزگرد ننه بابا ی خودت گوش بده خب!اونام حتما یه همچین نشستهایی دارن دیگه!این همه راه میخوای بیای
که سخنرانی بابای منو گوش بدی؟خب دوقدم برووبشین پای نطق بابای خودت!
داشتیم دوتایی می خندیدیم که از پشت کامیار صدای آفرین دخترعمه م اومد:
-کامیار
کامیار-سلام آفرین خانم!حالت چطوره؟
آفرین-ممنون خوبم.
romangram.com | @romangram_com