#گندم_پارت_6
-تواین همه قورباغه ازکجا پیدامی کنی؟!
کامیار-بازمی گه تو!پاشوراه بیفت دیگه!
بلندشدم ورفتم جلوپنجره وبهش گفتم:پیش آقابزرگ میخوای بری چیکار؟
کامیار-براش خبردارم!
-چه خبری؟
کامیار-دیشب ساعت دودوونیم بودکه رفتم پشت دراتاق باباایناواستادم ببینم چه خبره!
-مگه تومی ری پشت دراتاقشون گوش وامی ایستی؟
کامیار-خب آره!مگه تونمی ری؟
-معلومه که نه!اینکارخیلی بده!
کامیار-اتفاقاخیلی م خوبه یه بار بروببین چه کیفی داره!من هروقت بی خواب میشم می رم پشت دراتاقشون گوش وامی ایستم یه تئاتری که نگو!
-واقعا که بی فرهنگی!
کامیار-اتفاقا تئاترش اقتصادی اجتماعی فرهنگی سیاسی هنریه!اولش بابام شروع می کنه و میگه ((ثری بجون تووضع اقتصادی
مردم خیلی خرابه ها!بعضی ازاین جماعت به نون شب شونم محتاجن !))این از اقتصادی اجتماعی ش بعدمامانم میگه خدارو شکر
که مادستمون به دهنمون می رسه.بعدبابام میگه می دونی ثریا اشکال از فرهنگ مونه!تافرهنگمون درست نشه هیچ کاری نمی شه
romangram.com | @romangram_com