#گندم_پارت_170
من سلام کردم که مینوخانم گفت:
-فراموش کردین اسم ایشون روبه من بگین!
کامیار-آخ ببخشین ایشون بصیر هستن!یعنی ازدیشب تاحالا بصیر شدن آقای بصیر باصری!
زدم توپهلوش وگفتم:
-من سامان هستم خانم خیلی خوشبختم!
مینو-کامیارخان باهمه شوخی دارن!
کامیار-لیداخانم کجا تشریف دارن؟
مینو-تودفترشون هستن!
کامیار-بی زحمت یه خبربهشون بده وبگو من اومدم!
مینو ایفون روزد وتالیداجواب داد گفت:
-کامیارخان تشریف آوردن.
لیدا-چه عجب؟!
کامیار-عجب جمال شماس!
لیدا-بفرمائین توجناب ستاره سهیل!
romangram.com | @romangram_com