#گندم_پارت_137

-حالا اگه دوست داشتی یه زنجیرم توبه پات ببندی ببند!این چیزا دلیل بدی ادما نیس!

یه خرده که ازشون دور شدیم برگشت ودوباره گفت:

-یه دستی م تواون صورتت ببر!اینجوری که خواستگار برات پیدا نمی شه!

کتایون-داداش کاملیا همینجوریشم خوشگله!

کامیار-اره اما آرایش مال زن ودختره دیگه!

کاملیا وکتایون زدن زیر خنده وکامیارم دست منو کشید که دوباره فریادم رفت هوا!!

کامیار-اه بابا جمع کن این بازوی بیصاحاب مونده ت رو!همش ولوئه این وسط!

همونجور که باهم می رفتیم گفتم:

-چطور یه دفعه ذهنت انقدر روشن شد؟

کامیار-آخه طفل معصوم دانشجوئه دیگه!ازترس منم دست به صورتش نمی زنه!یعنی ترس که نه احترام میذاره!وگر نه دخترای امروزه دیگه دختر دیروزی نیستن که باترس وکتک واین چیزا بشه باهاشون رفتار کرد یعنی این چیزا دیگه دوره ش گذشته!همون موقع هام خیلی کار اشتباهی بوده!زنم مثل مرد حق زندگی داره چطور تودوست داری مثلا فلان لباس روبپوشی وفلان مدل موهاتو درست کنی؟خب اونم همین حق روداره دیگه!تازه یه آرایش کردن تو دنیای امروز که دیگه این حرفا رونداره!این ابر قدرتا سرمونو بااین چیزا گرم کردن وخودشون دنیارو چاپیدن!

-ولی کار خوبی کردی.

کامیار-آره جلودوستاش خجالت می کشه بعدشم نجابت یه شاخه ازانسانیته!بااین چیزا انسان نانجیب نمی شه!

-نه،میگن مثلا مرد تحریک نشه!

کامیار-اولا مرد جلو خودشو بگیره که بی خودی با هر چیزی تحریک نشه در ثانی مرد اگه مثل تو بی حال وشل وول باشه تموم دخترا بی شوهر می مونن که!بالاخره باید یه جوری تحریکش کرد که بیاد وزن بگیره دیگه!


romangram.com | @romangram_com