#فقط_من_فقط_تو_پارت_85
بالاخره هر چيزي كه باشه اون يه مرده و منم يه دختر... تو همين افكار بودم كه صداي نازك يه دختر رو از پشت سرم شنيدم:
- خانوم ببخشيد يه تاپ گردني قرمز مي خواستم. براي يه مهموني مناسب باشه
- بله لطفا صبر كنيد
تو قفسه ها دنبال چيزي كه مي خواست مي گشتم..
يه تاپ زرشكي رو كه تازه برامون اورده بودن چشمم رو گرفت... واقعا قشنگ بود... يه تاپ دو بندي نازك كه پشتش بلند تر از جلوش بود. سنگ هاي مشكي قشنگي كه روش دوخته شده بودن و جنس براق پارچه همه دست به دست هم داده بودن تا يه جنس فوق العاده رو بسازن. قيمتش نسبتا بالا بود و لباس هم اگه قرار بود به تنهايي پوشيده شه زيادي باز بود اما خودش تاپ خواسته بود به خاطر همين هم گذاشتمش روي پيشخوان و گفتم:
- بفرماييد خانوم ببينين مي پسندين؟
دختره با يه عشوه ي خركي پشت چشمي نازك كرد و گفت:
- عزيزم كوتاه تر از اين نداري؟
- نه متاسفانه اما اين مدل واقعا به شما مياد حالا خود دانيد
-گردنی هم ندارید..؟
نگاهی به قفسه ها کردم و گفتم:
-نه تمام کردیم...
romangram.com | @romangram_com