#فقط_من_فقط_تو_پارت_140


رفتم لبه استخر. به عمق آبی استخر نگاه کردم. استخر داشت صدام می زد.

آروم گوشه استخرو گرفتم و با قدمهای آرومی پیش رفتم.

نمی تونستم چشم از آب بردارم. یه قدم برداشتم. زیر پام خیس بود. یه فکری به سرم زد. سرمو چرخوندم. هیچ کس حواسش به من نبود.

یه قدم کوچیک دیگه و .....



آرتین

چشمهام درست می دید. این خودشه. شیداست. یعنی اومده اینجا شنا کنه؟

سرمو چرخوندم. همه زنها مایو تنشون بود. استخر پر مرد بود. دوباره به شیدا نگاه کردم.

نه یعنی اون .... یعنی واقعا" اون مایو میپوشه میاد شنا؟ یعنی اون می تونه بین این همه نامحرم بین این همه چشم غریبه یه همچین چیزی بپوشه؟ لباسی که بود و نبودش فرقی با هم نداره؟

دلم نمی خواست شنا کنه. یعنی دلم نمی خواست شیدا مایو بپوشه و اینجا شنا کنه. بره ایران واسه خودش تو استخر زنونه هر چقدر می خواد شنا کنه اما نه اینجا که مردا هم هستن و میبینن.

دیگرانم می بیننش.... چرا نمی گم منم می بینم؟؟؟؟ خوب منم نامحرمم. یعنی دیدن من مشکلی نداشت؟ نه خوب ... پس چی؟ این جور که تو داری میگی انگار خودت اشکال نداره ببینیش نمی خوای بقیه مردا ببیننش.


romangram.com | @romangram_com