#ازدواج_به_سبک_کنکوری_پارت_80

با صدایی که تهش خنده بود پرسید:

- چه مشکلی مثلا؟

- مشکل مشکله دیگه استاد

آریان: نه به مسیرم نمی خوره.

برگشتم سمتش ... یهو صدای مظلومم جای خودش رو داد به یه صدای جیغ مانند و بلند. گفتم:

- آریـان ... اقا

آریان: تا دو دقیقه پیش انگار استاد بودم . مشکل رو فهمیدم .الان می برمت حرص نخور.

سرمو تا اخرین حد ممکنه پایین انداختم و تا خونه حرفی نزدم . وقتی رسیدیم خونه سریع لباس عوض کردم و صورتم رو شستم. خیلی خانوم وار رفتم سمت ماشینش که یه جنیسیس زرد خوشکل بود.

یهو مخم ارر داد. حالا باید عقب بشینم یا جلو؟ چون موقعی که عصبانی بودم نفهمیدم که جلو سوار شدم . الان واقعا هنگیده بودم که آریان از روی صندلی خودش خم شد و در جلو رو باز کرد. سوار شدم و گفتم:

romangram.com | @romangram_com