#ازدواج_به_سبک_کنکوری_پارت_174
آریان: فقط پری می مونه یه موضوع ...
به به هنوز هیچی نشده شدیم پری ...
- بله؟
- من بهت گفتم مثل دوست می مونیم ولی بعد ازدواج باید کم کم خودتو آماده پذیرش مسئولیت هات بکنی. من منظورم اینه که بهت وقت می دم. ولی نه اینکه بطور کلی یادت بره قراره زن من بشی و مسئولیت هات رو فراموش کنی.
با لبخند اضافه کرد:
- حالا از هر لحاظ ...
- خب شما که از همین اول همه چیز رو خراب کردید ...
آریان: من چیزی رو خراب نکردم پری ... فقط می خواستم بدونی که ما حالا حالا قرار نیست عروسی بگیریم پس سعی کن خودتو آماده پذیرش مسئولیت هات بکنی. من نمی خوام از تنهاگیم به هر قیمتی خلاص شم. من یه زندگی آروم می خوام. فقط همین ...
از روی صندلی بلند شد و بطرف در رفت. من هم از جام بلند شدم اما با یاداوری جایی که نشسته بودم و خیسی که رو لباسم احساس می کردم پشت به آریان راه افتادم و با لبخند آریان پدرش اولین نفری بود که بهم تبریک گفت. مونده بودم من کی به این بشر جواب مثبت داده بودم که اینطوری لبخند ژکوند می زنه. هرچند دیشب حسابی فکرام رو کرده بودم. آریان از هر لحاظ ایده آل هر دختری بود.قیافه ی آنچنانی نداشت. نه اینکه زشت باشه نه اما اونطوری هم که سارا تو همایش از قیافه اش تعریف می کرد، نبود. ولی خب رفتار و اخلاقی که داشت رو می پسندیدم. تو این یکسال بالاخره اخلاقش دستم اومده بود. علاوه بر اون هم توی مهمونی ها واقعا برخورد خوبی داشت. بخاطر اینکه پدرش تا هفته ی دیگه ایران بود قرار شد سریع بریم آزمایش و یه صیغه بخونیم تا بعد که مراسم رسمی بگیریم.
romangram.com | @romangram_com