#ازدواج_به_سبک_کنکوری_پارت_109
- سوگـل!
سوگل: جانم؟
- خیلی دیوونه ای!
***
شب با بابا و مامان حرف زدم. اونا هم موافقتشون رو اعلام کردن چون هفته دو الی سه ساعت چیزی نبود که وقت درس خوندم رو بگیره. یه احساس خوبی داشتم. با این که کار خاصی نبود اما از اینکه از ماه دیگه خودم کار می کنم و حقوق می گیرم احساس وصف ناپذیری داشتم.
رو تختم نشستم و شماره آریان رو گرفتم. قبل از اینکه بوق بخوره باز قطعش کردم. نمی دونم چرا هروقت می خواستم باهاش تلفنی حرف بزنم استرس می گرفتم. رفتارش بعد از کنکور خیلی متفاوت شده بود و دیگه مثل رفتار یه استاد با شاگردش نبود.
یه نفس عمیق کشیدم و این بار شمارش رو گرفتم و منتظر شدم تا گوشی رو برداره.
آریان: جانم بفرمایید؟
romangram.com | @romangram_com