#ازدواج_به_سبک_اجباری_پارت_115
با دستم به اون زنایی که غیبت منو می کردن اشاره ای کردم و گفتم:
بغل گوش خود من غیبتمو می کنن اون وقت به من می گید قرتی؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!
اگه شماها مسلمونید من ترجیح می دم یه آدم سرتاپا کافر باشم.
بعدم سریع رفتم تو اتاقو مانتومو همونجوری روی کتم پوشیدم و دکمه هاشو نبستم و با برداشتن کیفم از اتاق زدم بیرون اون ننه فولاد زره هم دنبالم اومد، به طبقه پایین رسیدم علی رو دیدم اونم منو دید و اومد طرفم با تعجب یه نگاه به من کرد و بعدم یه نگاه به ننش و گفت:
چی شده؟
romangram.com | @romangram_com