#اعتراف_در_دقیقه_نود__پارت_41
بعدبدون اینکه منتظرجوابم بمونه ازتوکمدمانتویی بیرون کشیدوداددستم . باآخرین توانم مانتوروپوشیدم وراهی بیمارستان شدیم . چون مدت زمان زیادی استفراغ کرده بودم آب بدنم کم شده بود پس به صلاحدید پزشک برام سرم وصل کردند.
روی تخت دراز کشیده بودم وبه قطرات سرمی که ازبالا به درون لوله می چکید نگاه می کردم . آقاکیان روی صندلی کمی دوورتر نشسته بود وبانگرانی نگاهم می کرد .سنگینی نگاهش راروخودم احساس می کردم اما می خواستم به خودم بقبولنم که اونجا نیست وبهش بی توجهی می کردم .
بعدازاتمام سرم به خونه برگشتیم ووقتی که آقاکیان خواست ازدروسط به اتاقش بره روکردم بهش وآروم تشکر کردم .
آقاکیان هم بدون اینکه برگرده باگفتن وظیفم بود رفت ودرروازپشتش بست .
احساس خستگی عجیبی می کردم .لباسم روسریع کندم وروی تخت دراز کشیدم وزود خوابم برد .
تقریباً نزدیکای ظهر بودکه ازخواب بیدارشدم .احساس گرسنگی وضعف عجیبی می کردم . معده ام بخاطر استفراغ دیشب کاملاً خالی بود . نگاهی به شکمم انداختم وگفتم چیه کوچولو گشنه ای . خوب منم گشنمه صبر کن الان میرم بجای دوتامون می خورم .
اکرم خانم بادیدنم به طرفم اومدووقتی شنید که گرسنه ام .یه بشقاب پربرنج وقورمه سبزی برام آورد بوی خوب قورمه توی دماغم پیچید وشروع کردم به غذاخوردن بعدازتمام شدن غذام ازاکرم خانم خواهش کردم که دوباره برام بکشه واکرم خانم بانگاه متعجبی بشقاب روپرکرد ولی یه قاشق که تودهنم گذاشتم دوباره حالت تهوع به سراغم اومد ومجبورشدم به سمت دستشویی برم . امااین بارحالت تهوع ام زیادطول نکشید . اکرم خانم که دستپاچه شده بود گفت:
چیزی شده خانم جان . شماکه خوب بودید . مگه غذاخوب نبود .
بامحبت نگاهی بهش کردم وگفتم :
نه غذاتون حرف نداشت . فکرکنم زیادی هم خوشمزه بود .چون زیادخوردم فکرکنم حالم بدشد!
اکرم خانم که گویاقانع شده بود به آشپزخونه برگشت ومن هم سراغ تلفنم رفتم وبه مامان زنگ زدم .
قرارشد باکیان صحبت کنم واگر اجازه دادغروب برم خونه مامان . اما حالا مستاصل مونده بودم که شماره ی کیان روهم نداشتم . روم نمی شد به مرضیه خانم زنگ بزنم چون دراین صورت معلوم می شد که بین ماهمه چیز عادی نیست . کلافه بودم که ناگهان به یادتلفن چندروز پیش کیان افتادم باخوشحالی گوشی روبرداشتم ومیون شماره هایی که قبلاًتماس گرفته بودند شماره ای روکه به اسم کسی ذخیره نشده بود روگرفتم بعدازچندبوق صداش توگوشی پیچید:
romangram.com | @romangram_com