#عشقی_از_جنس_اجبار_پارت_70


ارمیا_چیکار داری؟

یا تعجب_فهمیدی اومدم؟

_مگه همه مثل تو نفهمن دیگه عادت کرده بودم بقول کیمیا پوستم کلفت شده بود

لبامو جمع کردمو گفتم_بچها میخوان برن پارک

ارمیا درحالی که سرش تو لپتاپ بود_خب که چی؟

اوففف انقدر بدم میاد با یکی حرف میزنم بهم نگاه نمیکنه لپتاپ گرفتم ازش گذاشتم کنارم با تعحب بهم نگاه کرد سرشو با دستم جلوی صورتم گرفتم

چشاش باباغوری شدبا قیافه حرصی گفتم _وقتی یکی باهات حرف میزنه به چشماش نیگا کن.... اینجوری

بعد زل زدم به چشماش،حس کردم الانه که میخواد بخنده ولی یه لبخند نزد گودزیلا شامپانزززههه

ارمیا_حرفتو بزن زشتک

جااان؟به من گفت زشت؟

_با من بودی؟

ارمیا _بله زشت دیگه ای هم مگه هست

هیف که میخوام خرت کنم برم شهر بازی

لبامو جمع کردم شبیه بچها☹️

_واقنی زشتم؟

ارمیا با کلافگی _خب اره چیکار داری؟کار دارم

چشم غره بش رفتم گفتم_تو چی منی؟

romangram.com | @romangram_com