#عشقی_از_جنس_اجبار_پارت_52
سوار ماشین شدم به سمت خونه اقاجون حرکت کردم
ارمیا_غزاله؟
چه قشنگ میگه غزاله بی اختیار یه جانم گفتم که گفت_الان که رفتیم اونجا منو تو خیلی خوشبختیم فهمیدی؟....مثلا یه زوج عاشق و یه پوزخند صدا دار زد
_هــه زندگیم شده یه بازے
ارمیا هیچی نگفتو به راهش ادامه داد دستشو برد جلو اهنگی که شب عروسی گذاشته بودو دوباره گذاشت
بازم رفتم تو فکر ،عاشق کیه اخه?بغضم گرفت نمیدونم چرا
دستمو بردم جلو اهنگو عوض کردم
ارمیا_چرا دست زدی؟
_خوشم نمیاد ازش
ارمیا پوزخندی زدگفت_هـه یاد اون میوفتی ؟
قطره اشکی از چشمم افتاد پایین گفتم _اون برام مرده واسم مهم نیست بره بمیره یه ساله که از زندگیم پاکش کردم
حس کردم لبخندی زد اروم گفتم_تو...تو .
.کسیو دوست داری؟
ارمیا_اره
با بغض گفتم _پس چرا با من ازدواج کردب؟
ارمیا_گفته بردم که بخاطر سودی که میبرم
_چه سودی?
romangram.com | @romangram_com