#عشقی_از_جنس_اجبار_پارت_41


با حلقه شدن دستی دور کردم به سمت شخص برگشتم ارمیا بود واییی چرا نگاش برزخیه

ارمیا_ادمت میکنم

وااا چیکار کردم مگه واسه تظاهر پیشونیمو بوسید و تو جایگاه قرار گرفتیم

شاممون به هر دستور اون فیلمبردار تموم شد

موقع خداحافظی شد همه یکی یکی میومدن و تبریک میگفتن و میرفتن

با امدن شخصی که را به روم ایستاد نزدیک بود قلبم بریزه تو دهنم...

_عروس شدی بلاخره؟

بغضمو غورت دادمو گفتم_اره عروس شدم

(گفته بودی عروس تو میشم ولی الان عروس ارمیا شدم)

پوریا_خوشبخت بشی

_ممنون

پارمیدا_سلام عزیزم تعریفتو شنیده بودم ولی از اونی ک تعریف میکردن خوشمل تری خوشبخت بشی

پوریا رو به ارمیا_خوشبخت بشین خوشبختش کن

ارمیا با پوزخند_لازم به گفتن جناب نبود

پوریا_به هر حال من گفتم

پارمیدا_تبریک میگم ارمیا جان

جان؟؟ارمیا جان؟چندش

romangram.com | @romangram_com