#عشقی_از_جنس_اجبار_پارت_31
دادزدم:چرااینجوووری شدممم؟؟؟؟
کیمیا:چجوری شدی؟خوشگل شدی دیگه
موهامولول کرده و دورم ریخته بود،
چشام روهم آرایش طوسی رنگ کرده بودکه خیلی بهم میومدولبامم رژ قرمزجیغی زده بود..
خواستم دستمال بردارم آثارهنریشوپاک کنم که مهبادادزد:
نههههه!بش دست بزنی به جان پنج تابچم خفت میکنم..
_کی بچه دارشدی تو؟؟؟
ابروهاشوبالاداد:حالااا...
پیراهنمم تقریبا صورتی کمرنگ یا کالباسی بودبا آستین سه ربع ویقه سه سانت،
تنگ تنگ،قدشم بالای زانوم میرسیدکه دوست نداشتم پالخت بپوشمش،
کیمیایجوری انگارکه ذهنموخونده باشه چشاشوریزکردوگفت:
فکراینوکه ساپورت بپوشی رو ازسرت بیرون کناااا!گفته باشم..!
میدونسم یکم دیگ حرف بزنم،ازشون کتک میخورم..
روتخت نشستم وگفتم:پایین نمیرم..
کیمیا_چی ؟نمیری؟؟غلط کردی گمشو پایین ببینم
من_ن..می...خوام.
مهبا_میزنمتاااااا میگم برو
romangram.com | @romangram_com