#عشقی_از_جنس_اجبار_پارت_3
خندم گرفته بود دختره الدنگو میبینیا خخخخ
_کیمیا خفه شو
کیمیا:به جون تو نباشه جون اون عمه حال بهم زنت عاشقش شدم
دیگه داشتم میپوکیدم از خنده
استاد_اونجا چه خبره خانوما؟
کیمیا با پرویی تموم بلند شد گفت _هیچی استاد بحث سره اصغر بود
کل کلاس ترکیدن استاد قیافش شبیه سکته ایا شده بود
استاد_ اصغر
کیمیا مث همیشه که نیشش بازه گفت_بله استاد همسایمون
استاد_اوکی خودتونو معرفی کنید خانوم شیطون
کیمیا_عای عم دختر بابام
استاد_
کیمیا_کیمیا آریایی ۲۱ساله ترم ۴
استاد_بنشیند
کیمی زیر لب گفت_نمیگفتی هم میشستم اوسکول
استاد_خانوم بغلی خانوم کیمیا
مرده تخته کم داره ب قران
romangram.com | @romangram_com