#عشق_تو_پناه_من_پارت_15
مامان جیغ زد
-خفه شو پدرسگ من خرجتو ازکجا دربیارم با این بابا وداداشه علافت گمشو برو شاید یه سودی داشتی واسمون.
-من خودمو میکشم.
یه دفعه بابا پاشدو کمربندشو دراورد...
خیلی خوردم...از بچگی ضربه دستشو میشناسم.
خوردم...خوردمو دم نزدم...
خوردمو هیچی نگفتم...
خوردمو زجه زدم...
زجه زدم از مادری که به جای دست نوازش رو موهام...موهامو میکشید!!!
زجه زدم از برادری که به جای اینکه پشتم باشه لگد میزنه به پشتم!!!
زجه زدم از پدری که به جای اینکه سایه سرم باشه جای کمربندش روتنمه!!!
زجه زدم حتی از خدایی که حس میکنم منو نمیبینه...
نمیبینه زیر دستو پاشون خورد میشم.
خدایا نگاه کن هق هق گریه هام از گلویی میاد که تو از رگش بهم نزدیک تری!!!
romangram.com | @romangram_com