#عشق_تو_پناه_من_پارت_10
-چیشده نرجس خانوم مشکلی داری؟
-زنعمو من میخوام درسمو بخونم.
با صدای داد بابا همه سیخ نشستن سرجاشون
-تو غلط کردی دختره خیره سر!!!تا همینجاهم گذاشتم درس بخونی زیادیت بوده...
-ولی..
مامان-ولی وکوفت خفه شو صداتو نشنوم...پاشو گمشو برو بالا.
با گریه از پله ها دوییدم بالا...شروع کردم به گریه کردنو گفتنه حرفای همیشگیم به خدا...
خدایا منو نمیبینی؟
از وقتی یادمه تو این خونه فقط کارکردم تا کتک نخورم.
خدایا این چه پدرمادریه من دارم؟
دیگه خسته شدم...دیگه طاقت ندارم...
همیشه کتکو کتکو کتک...زندگیه من فقط چهارساعتیه که تو مدرسم وگرنه اینجا که چیزی نمیبینم.
حس میکنم دخترشون نیستم!!!
حس میکنم مامانم منو به دنیا نیاورده...بزرگ نکرده!!!
romangram.com | @romangram_com