#عشق_و_تقدیر_پارت_71
-وااااای رها چی بهش گفتی که انقد قرمز شده بود؟
جریانو براش گفتم و اونم بدتر از من ولو شد!! خلاصه یکم خندیدیم و بعدش سلنا رفت تا لباساشو عوض کنه. منم یه تی شرت تنگ زرد با یه شلوار مشکی پوشیدم و صورتمو شستم و موهامو بالای سرم با کیلیپس جمع کردم. رفتم پایین و تا آخر شب پیش عمو اینا گذروندم. فردا پیتر میومد. از سلنا خواسته بود که به کسی نگه ولی منو سلنا تصمیم داشتیم بریم تا سورپرایزش کنیم. رفتم تا زودتر بخوابم . خیلی زود خوابم برد. فرداش با سلنا قرار گذاشتیم که خیلی آروم از پله های اتاق من از خونه خارج بشیم. رفتم تو اتاق پروم و نشستم به فکر کردن که چی بپوشم!!؟ یه پالتوی قرمز بایه ساپورت مشکی و کلاه و شال مشکی و بوت های ساق و پاشنه بلند مشکی پوشیدم و ریمل و برق لب هم زدم و با سلنا یواشکی از در اتاق زدیم بیرون. تو ماشین که نشستیم صدای آهنگ هوایی شدی آلبوم حباب محسن یگانه رو گذاشتم و صداشو زیاد کردم و از پارکینگ زدیم بیرون:
من برعکس همه پشت خنده هام غمه
تو برعکس منی شادی و غمگین میزنی
ولی تو فوقش آخرش میگی کلاه رفته سرش
باشه کلاه رفته سرم ولی تورو از رو میبرم
خطو نشون کشیدم که خدایی نکرده دیدم
چشام دیگه تو رو نبینه آره دوری و دوستی همینه
خاطرت هنوز عزیزه ولی از فکری که مریضه
بهتره دوری باشه نه که یه عشق زوری باشه
هوایی شدی خواستی که قلبمو دورش کنی
دل تو دلت نبود بزنی ذوقمو کورش کنی
کار از کار گذشته دیگه نمیشه به روت نیارم
romangram.com | @romangram_com