#عشق_شيطون_من_پارت_6


ینی شیفته ی این مهرمادریم من

من:خوب از قدیم گفتن مهمان سرخرمیزبان

مامان:رووووووناااااااک

من:باشه بابا غلط کردم الان میزنه به ۱۳ روش قطعه قطعم میکنه از روی تخت بلند شدم رفتم سمت در اتاقورفتم بیرون ومثل عادت همیشگیم از پله ها سرررررررر خوردم به طرف پایین و مامی گلمم از اون بالا شروع کرد به نفرین های مادرانه خوچیکارکنم وقتی کرم های درونم بیدارمیشن نمیتونم خانومانه رفتارکنم والا

-باز چه آتیشی سوزوندی آتیش پاره؟

-ااااا باباشما اینجایی نرفتی لالا؟

-میبینی که اینجام لالام نرفتم حالا بگو چه آتیشی سوزوندی که باز صدای مادرت دراومده؟

-هیشی بوخدا بابایی فقط از نرده ها سر خوردم پایین همین😢

-خب پدرسوخته میدونی از این کارا خوشش نمیاد چرا انجام میدی آخه؟

-بابایی دست خودم نیست که دسته کرم های درونمه که آرومو قرار ندارن🙃

romangram.com | @romangram_com