#عشق_‌کیلویی‌_چند_پارت_3

این رها با پسرا چی کار کرد اوف یه سر باید به تیمارستان بزنن همه از دم روانی ایشش این پسره نچسب باز اومد

سامیار

به به اینا چقدر خوشکلند ولی این دختره اپاما چرا اینجوریه وایسا الان درستش می کنم

چنان دادی زدم که چسبید به سقف

من : دهه چه معنی می ده دختر به پسر سیلی بزنه هااااااا!

ای وای مثل اینکه زیاده روی کردم این دختر به چشم ترحم منا نگاه می کنه حتمی فکر کرده من روانی ، سادیسمی چیزیم

آپاما

اگه دو دقیقه پیش به سالم بودن این پسر ایمان داشتم الان حرفمو پس می گیرم - سر من داد می کشه

من: هوی چته چرا رم می کنی مثل اینکه شما همتون از دم دیوانه اید چه خبرته مگه چاله میدونه ( اینارو با ای بلند گفتم )

سامیار : تو چته چرا داد می کشی کر شدم

من: اول تو شروع کردی

سامیار زیر لب زمزمه کرد : خفه بابا

من: چچچچچچچچچی؟

سامیار : همون که شنیدی

من: خفه بابا

سامیار :چچچچچچچچچی ؟

من : همون که شنفتی

romangram.com | @romangram_com