#عشق_کیلویی_چند_پارت_28
اونی که می خوام تو ...
دیدم پسره داره بد نگاه میکنه سریع اهنگو قطع کردم دادم بهش
ایش حالا انگار ارث باباشه خسیس
فرسام
بلند شدم رفتم پیشه هیلا نوچ نوچ نوچ ااا داره به هوش میاد
هیلاسرم شدید درد می کنه چشامو باز کردم سریع بلند شدم وای هیچ وقت اون صحنه رو یادم نمی ره بازم اون سه تا پسره بودن با اینکه زدمشون بازم جون داشتن اومدن منم زدن اخ سرم
من : آخ
پسره : چی شد ؟ قرص بیارم
اا این پسره اینجا چیکار می کنه ای خدا چه بدبختی هستم باز گیر این افتادم
پسره : چیه یک ساعته زل زدی به من
من :دارم میبینمدر درگاه خدا چه گ*ن*ا*هی کردم که تو رو تو دامن من انداخت
پسره ( فرسام ): بیا .حالا بیا خوبی کن اصلا انقدر باش که بمیری
یه چشم غره توپ بهش رفتم که گرخید
من : الان ما کجاییم
پسره ( فرسام ) : نمی دونم
من : خو برو بپرس دیگه ببین باید چه غلطی بکنیم
romangram.com | @romangram_com