#عشق_در_وقت_اضافه_پارت_41
-هیچی. پس همین الآن راه بیفت.
-پس تا آماده بشم و بیام یک ساعتی طول می کشه.
-باشه. آدرس را یادداشت کن؛ ...
-باشه من تا یک ساعت دیگه اونجام.
-فعلا خداحافظ
-خداحافظ
***
با صدای مارسان که او را به داخل دعوت می کرد، نگاه از در برداشت و در را فشرد و پس از ورود در را پشت سرش بست. نگاهی به اطراف انداخت که حیاطی حدودا دویست متری ساختمانی با نمای سنگی را در برگرفته بود. به سمت ساختمان راه افتاد. در راه حواسش به گلکاری های حیاط بود که با شدت به چیزی برخورد کرد و سپس به شدت به عقب پرتاب شد. در بین راه دستش را دراز کرد تا چیزی را گرفته تا بتواند از افتادنش جلوگیری کند ولی صدای پاره شدن چیزی به همراه افتادنش نشان از این بود که به هدفش نرسیده است. نگاهی به دستش که قسمتی از پارچه ی لباسی بین انگشتانش جا خوش کرده نشان از این بود که آن شی ء یک آدم بوده است. با پوزخندی که از عصبانیت روی لبانش نمایان شده بود صدایی از خوش درآورد که مانند صدای هندل موتور بود. (صدای هندل موتور: صدایی است که هنگامی که می خواهید موتور را روشن کنید از هندل موتور بلند می شود صدایی شبیه هه) در حالی که آن پوزخند مسخره هنوز روی لبانش بود باصدای بلندی داد زد:
-نکبت. مگه کوری که یک خانوم با شخصیت را نمی بینی؟
صدایی که از طرف مقابل برخواست؛ باعث شد تا سرش را با شدت بلند کند:
-هیچ خانم با شخصیتی همچین فحش هایی را نمیده. پس نتیجه می گیریم که من کور نیستم؛ چون هیچ خانم با شخصیتی اینجا نیست که من کور باشم که بهش بخورم.
صدایش واقعا گیرا بود. ولی قیافه اش بیشتر عادی بود تا زیبا و جذاب. چشمان و ابروان و موهای قهوه ای - سبز رنگ، بینی عادی و لب و دهانی عادی تر. قیافه اش از آن قیافه هایی بود که به دل می نشیند. و رفتار و صدایش این گیرایی را افزایش می داد. آب دهانش را به سختی قورت داد و به کمک از زمین از جایش بلند شد و در حالی که پشت مانتویش را می تکاند به چشم های طرف مقابلش نگاه کرد و با حرصی که روی لحن سخنش تاثیر گذاشته بود آرام از لای دندان های کلید شده اش غرید:
-هیچ پسر بی نزاکتی نمیتونه یه خانم با شخصیت را از یه خانم بی شخصیت تشخیص بده.
و با تنه ای که به او زد از کنارش رد شد و به داخل خانه وارد شد. هنوز هم حرصی بود. با صدایی که هنوز همان لحن را داشت، بلند مارسان را صدا زد. مارسان به استقبالش آمد و با او روبوسی کرد.
romangram.com | @romangram_com