#عشق_در_وقت_اضافه_پارت_22


-چی گفتی؟

-میگم، آره بلدم.

-چطوری؟

-یکی از درس هایی بود که باید یاد می گرفتیم.

-دیگه چه زبان هایی را بلدی؟

-انگلیسی و اسپانیایی.

-ایول. پس برو مترجمی بخون، بهترین دانشجو میشی.

-خوب مگه دیوونم، چیزایی که بلدم را دوباره بخونم؟

-خود دانی. ولی اگه کمک خواستی، رو من حساب کن. من در خدمتم.

شادان برای حرص دادن شایان که آن موقع ترسانده بودش و به بهانه ی تلافی دوباره به آلمانی جواب داد:

-Gerne(با کمال میل)

و خنده اش را بلند سر داد.

شایان با پشت دستش آرام به بازوی شادان کوبید و گفت:


romangram.com | @romangram_com