#عشق_در_وقت_اضافه_پارت_16


-از کجا میدونی لب هات خوشمزست؟

-دوست پسرام می گفتن.

شایان در حالی که متعجب بود، با لحنی سوالی تکرار کرد:

-دوست پسرات؟

-آره دوست پسرام.

-مگه چند تا بودند؟

-خیلی یه هفت - هشت تایی بودند.

شایان برای راحتی خیالش پرسید:

-احتمالا که با هم رابطه نداشتید.

و در کمال تعجب شنید:

-چرا داشتیم.

با خیالی که حالا نه تنها راحت نشده بود بلکه ناراحت شده بود، ادامه داد:

-تا چه حد؟


romangram.com | @romangram_com