#عشق_در_وقت_اضافه_پارت_136


-یعنی دلیل اصلی شکایتش همینه ولی در ظاهر می خواد برای تصادف شکایت کنه.

-پس گرو کشیه؟

شایان لب هایش را غنچه کرد و پس از اندکی مکث گفت:

-آره.

پیمان خنده ی کوتاهی کرد و در حالی که هنوز لبانش به سمت راست متمایل بود انگشت اشاره اش را به طرف شایان گرفت و گفت:

-داری مسخره ام می کنی؟ مگه نه؟

شایان عصبی گفت:

-نه. خیلیم جدیم.

پیمان در حالی که هنوز لبانش کج بود، در حالی که چشمانش هم گرد شده بود، گفت:

-بالا غیرتاً راستشو بگو.

شایان این دفعه واقعا عصبانی شد و گفت:

-کوفت. مرض. خنده داره؟ کجاش خنده داره؟ خب دارم راستش را می گم دیگه.

پیمان در حالی که لبانش صاف شده بود بدنش را روی صندلی تکان داد و به سمت شایان خم شد.


romangram.com | @romangram_com