#عشق_در_وقت_اضافه_پارت_100


Taking back my love) از انریکه)





شایان ایستاد؛ زیرا به جایی که می خواستند رسیده بودند. شادان برای مارسان دست تکان داد.

مارسان هم در جوابش دست تکان داد.

همه ی کسانی که در شمال بودند، دور هم جمع شده بودند؛ به جز ماهان که نیامده بود و نارسان که اضافه شده بود.

دلیل نیامدن ماهان برای همه محرز بود به جز نارسان.

نارسان که هرگاه با این گروه همراه شده بود، ماهان را همراهشان دیده بود حالا با تعجب به همه نگاه می کرد.

آخر سر هم طاقت نیاورد:

-می تونم بپرسم ماهان و ساناز کجا هستند؟

کسی که جوابش را داد، کسی به جز نگاه نبود:

-به خاطر این خانوم نیومدن.

-کدوم خانوم؟


romangram.com | @romangram_com