#عشق_در_قلمرو_من_پارت_75

از پله ها پایین اومد وبا تعجب گفت

-نواز این آقا کیه ؟

با تعجب ابروهام رو بالا انداختم و بهش نگاه کردم.

شونه هاش رو بالا انداخت و گفت

-خوب سوال پرسیدم .

روبهش گفتم

-ایشون ماکانن.

و سمت ماکان برگشتم و گفتم

-ایشونم آرنن.

آرن و ماکان نزدیک هم شدن و باهم دست دادن.

ماکان لب های خشکش رو با زبون تر کرد و آب دهنش رو با صدا قورت داد.

می دونستم به زور خودش رو نگه داشته واسه همین گفتم

romangram.com | @romangram_com