#عشق_در_قلمرو_من_پارت_167
-دوستتون دارم.
چشم هام بسته شد و فقط دردی رو که از برخورد سرم با زمین ایجاد شده بود رو فهمیدم و بعد سیاهی.
آرن
قلبم مچاله شد .
خورد شدم و ضربانه قلبم رو دیگه حس نمیکردم.
نوازه من جلوی چشم هام تیکه تیکه شد و کاری از دستم بر نمیومد.
روی زمین افتادم و بعد هق هقم بلند شد.
از جام بلند شدم و به سمته نواز بی حال و خونین رفتم.
وقتی قدم سوم رو گذاشتم به جسمه سخت ولی بی رنگی برخورد کردم.
به سمته اون پسره که نواز جاسپر صداش میزد گفتم
romangram.com | @romangram_com