#عشق_چیز_دیگریست__پارت_19
- دستمو ول کن. زیادی به خودت وعده وعید نده آقا. رودل می کنی . بشین سر جات بی ادب.
- هه فکر کرده نوبرشو آورده. ( صد تا بهتر از توش بخوام بی ناز و عشوه ریخته.) زود حاضر شو. دیر شد.
- بریم من حاضرم.
- (در رو باز می کنه و با اشاره دست): بفرمایید رها خانوم. نه بابا بخوای خوب خوشگل میشی ها. اوه ه ه کی میره اینهمه راه؟ رهایی اخماتو وا نمی کنی؟
- ....
- (باز رفته تو قدیما. آدم عجیبیه. چرا هر وقت تو ماشین من میشینه اینجور از این دنیا میره؟ یعنی الان به چی داره فکر می کنه؟ باز چی گفتم که به اون وقتا بردش؟ یاشا خیلی دیوانه بودی که انقد راحت از همچین کسی گذشتی. یه کم زیادی بچه هست اما به خدا من آدم به این عاشقی با اینهمه پابندی ندیدم. یازده سال یکی رو نبینی، هر غلطی بکنه بازم انقد عاشق بمونی. واقعا یه دونه ای رها)
- (- رهایی اخماتو وا نمی کنی؟ ا ... رهایی؟ جون یاشا وا کن اون اخمارو. خوشگلیات کم میشه ها. بابا غلط کردم. داشتم سر به سرت میذاشتم. من کور باشم که اینهمه قشنگی تو رو نبینم. تو خشگل مشگل منی جوجه.
- ها حالا شد، دیگه به من نگی عین مرده ها شدی ها. حالام واسنکه اخمامو وا کنم باید واسم یه لواشک بخری. بدو بدو.
- وای نه رها. بابات منو می کشه بفهمه. چیه این آشغالا. مریض میشی. بی خیال یه چیز دیگه بگو.
- نه نه نه. من فقط لواشک. بخر دیگه.
- نه رها خودت که میدونی این چیزا به تو نمی سازه. یادت رفته اون بار به چه حالی افتادی؟ تو ام که ترسو حوصله ندارم دو ساعت التماست کنم تا یه سرم بزنی، بعدم تا یه هفته با من قهر کنی که مخصوصا چون میدونی از سوزن می ترسم سرم زدین. کوتا بیا رهایی بریم واست بستنی می خرم. باشه؟ بدو پیاده شو)
- رها پیاده شو دیگه
romangram.com | @romangram_com