#عشق_به_شرط_ترس_پارت_66
مهستی نگاهی به من میدازه
مهستی ـ چی بگم والا ... آرسیما خان بزنین یه شب که هزار شب نمیشه
دستم و به سمت گیتار دراز می کنم و بدون توجه به ابرو بالا انداختن سهیل شروع می کنم به زدن و همراه زدن یمخونم
بارون صدای احساسه دل
بارون چشات میشناسه
تو رو از دست دادم توی لحظه
آدم دنیاشو میبازه
تلخه سکوته این خونه
آخه غیر از خدا کی می دونه
سرم و میارم بالا چشم تو چشم مهستی شروع می کنم به خوندن
تو دلم آتیشه با تو بهتر میشه حال این دیوونه
این روزها سخت تر از اونیه که باور کنی
مگه میشه با یه خاطره سر کنی
تو می دونی من چیزی نگم بهتره
تو دنیا کی از ما عاشق تره
سرم و به سمت آسمون می کنم
یه جوره هق هق زدم صدام زخمیه
این اون دردی که نمی فهمیه
یه دفعه پرپر شد پر پروازمون
romangram.com | @romangram_com