#انسانم_آرزوست_پارت_91
_متاسفانه چونکه این ویروس به هر شکلی که به بدن وارد بشه، بعد از ۲تا ۲۱روز علایمش ظاهر می شه ما مجبور شدیم تدابیر پزشکی و بهداشتی رو از حالا سفت و سخت اجرا کنیم و برای همین از حالا اعمال قرنطینه رو شروع کردیم!
_باروو کجاست؟
_توی اتاق مجاور داره زمایش میشه...فعلا ازمایش های شما مورد مشکوکی رو نشون ندادن!ولی ما نمیتونیم ریسک کنیم!همونطور که گفتم ماکسیمم تا 21 روز طول میکشه تا علایم خودشون رو بروز بدن!برای همین...
هنوز حرف دکتر تموم نشده که سرو کله ی باروو پیدا میشه...
پرستاری که کنارشه میگه:
_ دکتر نتایج آزمایش ها افت تعداد گلبول های سفید و پلاکت ها و افزایش آنزیم های کبدی را نشون می دادن!!!
دکتر وحشتزده از جاش نیمخیز میشه...
_تو مطمئنی؟
_بله دکتر!
_خیله خب!زود تر قرنطینه رو اعمال کنید!در ضمن ایشون هم مشکوک به ابتلا هستن!سریعا لباس های مخصوص و بیارین!
پرستار سری به معنای فهمیدن تکون میده...گیج شدم..نمیدونم چه خبره...خدایا...اینجا داره چه اتفاقی میفته؟یوسفی میاد کنارم...
_مهتا...امیدوارم تو مبتلا نشی!نباید اینکارو با خودت میکردی!نباید!!!
با خشم کمی هلش میدم و میگم:
_برو بابا!
از کنارش رد میشم و میرم سمت باروو...قبل از اینکه بهش نزدیک بشم دو تا سرباز سیاه پوست درشت جثه میان جلوم...لباس هاشون عجیبه...لباس و روپوش سبز رنگ...دستکش و پوتین های عجیب...ماسک پزشکی!!!وحشتزده در حالی که قلبم از تپش ایستاده نگاهشون میکنم....از دو طرف بازو های باروو رو میگیرن...
romangram.com | @romangram_com