#احساس_اشتباهی_پارت_106
- هیوا خانوم اگه دنبال اونی که تو دلته داری میگردی هنوز نیومده !
+ واه ساینا حالت خوبه ؟؟؟
- من خوبه تو چطوری ؟؟؟؟ خودتم به اون راه نزن منم گوش مخملی
نیستم .
هیوا لپاش گل انداخت
گفت :وای ساینا خیلی تابلویی .
- نه عزیزم من خیلی زرنگم .
+ گمشو .
- هوی هوی من خواهر شوهرتما باید دوبله منو احترام بزاری ..........
53 _
تو دلت میاد زنداداش خوشگلت و اذیت کنی
اوه اوه چه زودم خودشو به پاچه ی مابست
هیوا پشت چشمی نازک کرد . 4 8
صدای زنگ اپارتمان بلند شد .
رفتم سمت در هلنا و رهام پشت در بودن
نگاهم به چهره خندون و دستای حلقه شدشون افتاد
لبخندی زدم .
به عروس و دوماد از اینورا
هلنا اومد تو
گفتم بهتون افتخار بدیم خونتون منور شه
بله بله صد درصد عزیزم خم شدم بفرمایید فرش قرمز پهن کردم
رهام خندید و خیلی ناگهانی لپمو کشید
گفت :میدونستی خیلی دختر شادی هستی ؟
دستمو روی لپم کشیدم و با اینکه تو دلم غم بود گفتم :تو که منظورت به
منگول بودن نیست؟
romangram.com | @romangram_com