#دنیای_راز_مینا_پارت_15

-بیا سلفی بگیریم تا له نشدیم!

گوشیم رو در آوردم و تا رسیدیم دانشگاه چندتا عکس گرفتیم. جسیکا عکسا رو گذاشت اینستاگرام. از تاکسی پیاده شدیم، ورودی دانشگاه خیلی شلوغ بود و دوتا اتوبوس وایساده بود.

-بدو بریم تا همه جاها رو نگرفتن!

کرایه تاکسی رو دادم و پیاده شدیم. همه بچه‌ها وایساده بودن کنار اتوبوسا! ماریا ما رو دید، دست تکون داد تا پیشش بریم. کنارش رفتیم و گفت:

-سلام چه‌طورین؟

-خوبیم تو چه‌طوری؟

-عالی!

جسیکا با دست به دخترای افاده‌ای و پسرای جنتلمن کنار ماریا اشاره کرد گفت:

-اینا...

ماریا پرید وسط حرفش گفت:

-دوستامن!

می‌د‌ونستیم دوستاش هستن، بیشتر توی دانشگاه با همینا بود. جو یکم سنگین شده بود. گوشیم رو در آوردم و گفتم:

-من به فارسی حرف میزنم شما هم تکرار کنین. فیلم می‌گیرم بذاریم اینستا!

موافق بودن. دوربین رو تنظیم کردم تا همه بیفتن و به فارسی گفتم:

romangram.com | @romangram_com