#دنیای_راز_مینا_پارت_13
زدم زیر دستش و گفتم:
-اَی این اداها چیه؟
من و ماریا میخندیدم از دست جسیکا که استاد وارد کلاس شد.
***
سه روز مثل برق و باد گذشت. همینجور که آماده میشدم خاله میگفت:
-خیلی مواظب خودت باشیا، گم نشی یه وقت!
-چشم!
-بلایی سرت نیاد! من جواب بابات رو چی بدم؟ حواست به خودت باشه.
-چشم!
-رسیدی بهم خبر بدیا!
-چشم!
-کی برمیگردی؟
-چشم!
-تو اصلا گوش میدی من چی میگم؟ میگم کی برمیگردی؟
romangram.com | @romangram_com