#دنیای_عسلی_رنگ_من_پارت_65

بعدم سریع رفتم توجلد مغرورو خانومانه خودم.یه اقاوخانوم دم در خونه درحال خوش امدگویی بامهمونا بودن.احتمالا باید همون دوست بابا باشه.رسیدیم به اونا
بابا+سلام اتابک جان
اقاهه+به سلام همایون خان.سلام خانوم خوش اومدین
مامان+سلام اقای فرهمند.سلام ژیلا جان
هـــــــــــــــــــااا؟؟؟؟!!!!!!!!!😳😳😳😳ژیلا؟اتابک؟بـــــه ازقافله جاموندیم
فرهمند+افتخاردادین همایون جان
بابا+این حرفا چیه اتابک!
خووب مث اینکه ما فراموش شدیم.ارسام یه تک سرفه مصلحتی کردواونا متوجه ماشدن.
بابا+اوه این دوتارویادمون رفت.اتابک خان خانوم فرهمند این دوتادخترپسر من ارسامو النازجان هستن.
من+سلام
ارسام+سلام خانوم واقای فرهمند خوشبختم از اشناییتون
ارسام واقای فرهمند باهم دست دادنواقای فرهمندهم ارسامو کشیدجلوو دراغوش گرفت.
فرهمند+همایون بهت تبریک میگم به خاطرداشتن این دخترپسرگل
بابا+لطف دارین اتابک جان

romangram.com | @romangram_com