#دنیای_عسلی_رنگ_من_پارت_43

-اصن حوصله ندارم
بهی+چته بابا؟
-هیچی تابستون خیییلی بهم ساخته الان اعصابم ازدست دانشگاه و استاداش خورده.
سانی+خوبه هنوحالا روز دومه هاا
-بهرحااال
دیگه نشدبچه ها چیزی بگن چون استاداومدتوکلاس.بعددوساعت وررر زدن کلاسو تعطیل کرد.ساعت ۲هم کلاس داشتم.بابچه ها رفتیم توی محوطه روچمنا طاااااق باز بدون توجه به بقیه دراز کشیدم.
-بچه هاا برنامه ای ندارین واسه اخرهفته؟
بهی+نه ولی اگه دوس داری یه برنامه بچینیم
-اگه بریزین که لطفــــ میکنین فقط بزارین ببینم مامیم اخرهفته برنامه ای نداره خبرتون میکنمـ.فقط اگه جورشد برنامه چیه؟
سانی+یابابروبچ میریم کووه یاهم میریم خارج شهر یه جوجه اتیشی بزنیم
-ایـــــول خوبه.
تاموقعی که کلاس شروع بشه رفتیم کافه و بعدشم دوباره سرکلاس.ساعت چهاربود که استاد گفت:کلاس تمومه.خسته نباشید.
اوووفــــــ یه کش وقوسی به بدنم دادم ازونایی که پاهاتوبه جلومیکشی سرتم به عقب.اخیـــــــــــــــــــش
-بچه ها برسونمتون؟؟

romangram.com | @romangram_com