#دختری_که_من_باشم_پارت_95
.....
_:به اقا رو یعنی تو هم باورت نمیشه طرف پسر بوده؟خب برو خودت ببین!
.....
_:حالا اصلا چه فرقی به حال تو داره؟
.......
_:معلومه که دیگه نمیخوامش! دختره دروغ گو معلوم نیست چه فکری با خودش کرده و این داستانا رو سر هم کرده!
.....
یه ذره فکر کرد و گفت:اتفاقا میخواستم بگم خیلی زود یکی دیگه رو برام پیدا کن!میخوام زودتر از شر این دختره خلاص شم.راستی پولی هم بهش نمیدم به خودشم گفتم .
......
_:همین که گفتم ناراحتی خودت بهش پول بده!دیگه هم نبینم یکی مثه این بفرستی که فکر کرده خیلی زرنگه و منو احمق فرض کنه و الا دیگه با تو هم طرف حساب نمیشم!
.......
چقد راحت درباره دخترا حرف میزدن انگار داشتن کالا مبادله میکردن.کارای مهران خیلی ضد و نقیض بود اصلا بهش نمی اومد همچین ادمی باشه صد در صد چیزی که من ازش میدیدم کاملا با چیزی که دخترای دیگه میدیدن فرق داشت.
.......
_:من دیگه کار دارم این صغرا کبرا ها رو واسه من نچین یکی دیگه رو پیدا میکنی هیچ پولی هم به ثمین نمیدم!خدافظ!
گوشی رو قطع کرد و لا حرص گفت:فکر کرده من احمقم!خیلی زودتر از اونی که فکر کنی میفهمم چه غلطی داری میکنی اقا امیر.
این امیر اصلا به نظرم ادم جالبی نبود وقتی به من که فکر میکرد پسرم اون جوری نگاه میکرد معلوم بود چقدر وضعش خرابه. رفیق ناباب که میگفتن همین بود مطمئن بودم مهرانو اون کشیده تو خط این جور کارا!
نفسشو با حرص فوت کرد گفتم:چیزی شده؟
دستشو کشید تو موهاش و گفت:مشکل روی مشکل!
من:بگو شاید بتونم کمکت کنم!
سرشو تکون داد و گفت:امیر واسه تو خطر ناکه نمیخوام درگیر بشی و یه مشکلی این وسط واست پیش بیاد
من:اصلا این امیر کی هست؟
پوزخندی زد و گفت:عامل اصلی منحرف شدن من!یکی که قبلا فکر میکردم دوستمه ولی حالا میفهمم یه کاسی زیر نیم کاسش بوده از اول!
پس حدسم درست بود. گفتم:پس چرا دورشو خط نمیکشی؟
_:چون داغ بودم حالیم نبود ولی حالا چشمام تازه باز شده.اول حسابشو میرسم بعدا ولش میکنم.
سرمو تکون دادم و گفتم:پس موضوع کینه های شتری پسرونس
خندید و گفت:این اصطلاحاتو از کجا میاری؟!
شونه هامو انداختم بالا و گفتم:از دورو بریام شنیدم!فقط مواظب باش این جور مواقع یکی از دو طرف زیر اون شتره له میشه!
سرشو تکون داد و اومد جلو و گفت:فعلا تا اینجام میخوام بیخیالش بشم تا فکرم باز شه!خب ببینم ناهار چی میخوای بهمون بدی؟
romangram.com | @romangram_com