#دختری_که_من_باشم_پارت_88
یه تیکه از پیتزا رو برداشت یه گاز کوچیک ازش زد چشماشو بست با تمام احساسی که داشت گفت:خوشمزس!
چشماشو باز کرد مات این ل*ذ*ت بردنش شده بودم. با هیجان سسشو خالی کرد روش و این دفعه با ولع شروع کرد به خوردن!
غش غش زدم زیر خنده!
با لب و لوچه اویزون نگاهی به من کرد و گفت:چیه؟
به جعبه دست نخورده من نگاه کرد و گفت:نمیخوری؟
سرمو تکون دادم و گفتم:دختر خوب! یه خانوم هیچوقت با هول غذاشو نمیخوره!
لقمه ای که تو دهنش بود قورت داد و گفت:چطوری میخوره؟
یه تیکه از پیتزامو برداشتم و گفتم:اینجوری نگاه کن!
یه ذره سس زدم روش و گفتم:اولا که سس زیادی باعث میشه صورتت سسی بشه این هم منظره خوبی نیست! بعد به گوشه لبش که سسی شده بود اشاره کردم!
با انگشتش پاکش کرد.گفتم:بعدم اگه سسی بشه با دستمال باید پاکش کنی!
یه نگاه به اطرافش کرد و گفت:اینجا دستمال نیست!
من:باید همراهت باشه!
شونه هاشو انداخت بالا و با دقت نگاهم کرد گفتم:اولا که گازاتو بزرگ نمیگیری بعدم نجویده قورتش نمیدی!
سرشو تکون داد و سعی کرد بعدی رو با اداب بخوره!
منم مشغول شدم همون طور زیر چشمی نگاهش میکردم. اون یه دختر کوچیک بود و من 12 سال ازش بزرگتر بودم. چطور میشد به یه دختر بچه دست درازی کرد.
بعد از این که همه پیتزاشو خورد با ارنجش لبشو پاک کرد دستشو گرفتم و گفتم:نه دیگه نشد! دیگه این کارو نکنیا!
شقیقشو خاروند و گفت:یهو بگو برم بمیرم دیگه!
من:اینا مردن نیست باید یاد بگیری جلو یه نفر این کارو بکنی میگن دختره چقد بی ادبه!
نفس عمیقی کشید و گفت:باشه چشم! به جعبش نگاه کرد و گفت:ببین اینقد خوشمزه بود که یادم رفت عکس بگیرم!
گوشیمو اوردم بیرون و گفتم:من یکی دارم بردار باهاش عکس بگیر!
خندید و گفت:باشه!
نشست رو سکوی کنار شومینه و اخرین تیکه پیتزامو گرفت دستش رو به روش نشستم تا عکس بگیرم! با دست زد کنارشو گفت:خودتم بیا!
نشستم کنارش و عکس گرفتم!
بعد از عکس سریع پیتزا رو گاز زد و گفت:دهنی شد دیگه این مال من!
خندیدم و پیتزا رو از دستش کشیدم و گفتم:هیچم دهنی نشد
سرشو اورد جلو زبونشو چسبوند به پیتزا. با حرص گرفتمش سمتشو گفتم:بیا!
همون طور که میخندید پیتزا رو از دستم گرفت! دو تیکش کرد و گفت:بیا بخور!
با چندش نگاهش کردم!
قیافشو مظلوم کرد و گفت:به جون خودم اینجاشو زبون نزدم!
با اکراه ازش گرفتم!
خندید وگفت:باور کن سالمه.
romangram.com | @romangram_com